یک عدد سانویه فراموش نشده part 17
ایزوکو: مغازه ی S.S ...
کایا: ها؟
ایزوکو: ایییی مرگههههههههههه ...هی دارم میگمممم هی میگههه ها..نمی فهمییییی؟؟؟مغازه ی S.S دیگه...اسکلییدددددددد نفهمیییییددد؟؟کریدددد؟؟کوریدددد؟لالیدددد؟؟؟اصن خفه شید باهام بیاید😑*ممنون که با داد خوندید
سانزو: چی میگن؟
مایکی: هیچی نمیشنوم..
ران:اوا.. اون کیه؟
مایکی: اع..یه موزتورایه دیگه؟
سانزو: چرا یهو داد میزنه؟
مایکی: عادیه هنوز نمیفهمم؟
سانزو: چون ماهم نمیشنویم عادیه..
ران: اع دارن میرن..
مایکی: اههههه این داداشه تنه لشت چرا ولمون نمیکنه؟
ران: ها؟
مایکی: بهم زنگ زده
سانزو: ها؟
مایکی: معمولن ریندو واسه چی زنگ میزنه؟
ران: ها؟
مایکی: ای زهررررهههه حلاحللللللللل ریندهوععهههه دیگههههه زنگ زدههه زرررررر بزنههههههههه کورید؟کرید؟لالییدددد؟اصن خفه شید سیدا بیاید دنبالم😑*ممنون که دوباره با داد خوندید*
سانزو: زحلت ترکید؟
ران: نه نترکید حقیقتن گره خورد...
مایکی:چی زر میخای بزنیی ها؟ وسط این مسئله ی حیاطی ای که توش هستیمممم؟
ریندو: آدرس خونه ی سنجو..آدرس جایی که میائو توش درس می خوند و قراره بخونه...آدرس خونه ی دوستایه صمیمیمیشو ..اسم رشته اش که توش درس میخونه...میزان معدلش..اسم استاداش.. برنامه ی روزانهش و از رویه یه سری عادتایه کوچیکش میشه متوجه شد..فرستادم...
مایکی: ممنون ولی وظیفته
ریندو:🗿
ویو : مایکی داره بر میگرده به عمارته بونتن🗿✨️
مایکی: ریندو سگ تو روحت جایه حساسی بودم..
ریندو: ها؟ اوع ارع...امروز سنجو با یه پسره داشت قرار میزاشت...که..
مایکی: چییییییییییییییییییی؟به چهههه جرعتتتییییی؟؟؟منننننننن شوهرششممممممم براییهههههه چی بایددددد با یه پفیوزه بی مصرففففهههههه دیگههه قراررررررررررر بزارررررررهههههههههه؟؟؟؟
ریندو: اون پفیوزی که میگی شاید برات جالب باشه ولی تاکهمیچیه😐
مایکی: ...
سانزو:🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ران: واتتتتتتت🤣🤣🤣
مایکی: خفه شید ببینم ملعوناااا
ریندو: خب الان چی کار میکنیم؟
مایکی: من و سانزو میریم خونه ی خواهرم...
ریندو: خو چرا؟
مایکی:که خاهرمو و کن چینمو ببینمممم
ریندو: امم..یه چیزی...اونا بچه هم دارن
مایکی: ... چییییییییییی؟؟؟چرااااا هیچی نمیدونستممممم؟
ریندو: چون خیلی وقته ارتباطی با اونا و اونا هم ارتباطی با تو نداشتن
مایکی: ینی منننننننن...خاهر زادهههه دارمممممم؟؟؟؟
ریندو: ارع معلومه که داری شاید باورت نشه ولی برادر زاده هم داری🗿
مایکی: واععییی راس میگیی شینی بچههه دارهه اینو میدونمممم..برگاممممم
سانزو پاشو برو ایزانا رو برام بیار باهم میریم داداشمو ببینییمممممممم
سانزو: باشه الان میرم...
30 دقیقه بعد:
کایا: ها؟
ایزوکو: ایییی مرگههههههههههه ...هی دارم میگمممم هی میگههه ها..نمی فهمییییی؟؟؟مغازه ی S.S دیگه...اسکلییدددددددد نفهمیییییددد؟؟کریدددد؟؟کوریدددد؟لالیدددد؟؟؟اصن خفه شید باهام بیاید😑*ممنون که با داد خوندید
سانزو: چی میگن؟
مایکی: هیچی نمیشنوم..
ران:اوا.. اون کیه؟
مایکی: اع..یه موزتورایه دیگه؟
سانزو: چرا یهو داد میزنه؟
مایکی: عادیه هنوز نمیفهمم؟
سانزو: چون ماهم نمیشنویم عادیه..
ران: اع دارن میرن..
مایکی: اههههه این داداشه تنه لشت چرا ولمون نمیکنه؟
ران: ها؟
مایکی: بهم زنگ زده
سانزو: ها؟
مایکی: معمولن ریندو واسه چی زنگ میزنه؟
ران: ها؟
مایکی: ای زهررررهههه حلاحللللللللل ریندهوععهههه دیگههههه زنگ زدههه زرررررر بزنههههههههه کورید؟کرید؟لالییدددد؟اصن خفه شید سیدا بیاید دنبالم😑*ممنون که دوباره با داد خوندید*
سانزو: زحلت ترکید؟
ران: نه نترکید حقیقتن گره خورد...
مایکی:چی زر میخای بزنیی ها؟ وسط این مسئله ی حیاطی ای که توش هستیمممم؟
ریندو: آدرس خونه ی سنجو..آدرس جایی که میائو توش درس می خوند و قراره بخونه...آدرس خونه ی دوستایه صمیمیمیشو ..اسم رشته اش که توش درس میخونه...میزان معدلش..اسم استاداش.. برنامه ی روزانهش و از رویه یه سری عادتایه کوچیکش میشه متوجه شد..فرستادم...
مایکی: ممنون ولی وظیفته
ریندو:🗿
ویو : مایکی داره بر میگرده به عمارته بونتن🗿✨️
مایکی: ریندو سگ تو روحت جایه حساسی بودم..
ریندو: ها؟ اوع ارع...امروز سنجو با یه پسره داشت قرار میزاشت...که..
مایکی: چییییییییییییییییییی؟به چهههه جرعتتتییییی؟؟؟منننننننن شوهرششممممممم براییهههههه چی بایددددد با یه پفیوزه بی مصرففففهههههه دیگههه قراررررررررررر بزارررررررهههههههههه؟؟؟؟
ریندو: اون پفیوزی که میگی شاید برات جالب باشه ولی تاکهمیچیه😐
مایکی: ...
سانزو:🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ران: واتتتتتتت🤣🤣🤣
مایکی: خفه شید ببینم ملعوناااا
ریندو: خب الان چی کار میکنیم؟
مایکی: من و سانزو میریم خونه ی خواهرم...
ریندو: خو چرا؟
مایکی:که خاهرمو و کن چینمو ببینمممم
ریندو: امم..یه چیزی...اونا بچه هم دارن
مایکی: ... چییییییییییی؟؟؟چرااااا هیچی نمیدونستممممم؟
ریندو: چون خیلی وقته ارتباطی با اونا و اونا هم ارتباطی با تو نداشتن
مایکی: ینی منننننننن...خاهر زادهههه دارمممممم؟؟؟؟
ریندو: ارع معلومه که داری شاید باورت نشه ولی برادر زاده هم داری🗿
مایکی: واععییی راس میگیی شینی بچههه دارهه اینو میدونمممم..برگاممممم
سانزو پاشو برو ایزانا رو برام بیار باهم میریم داداشمو ببینییمممممممم
سانزو: باشه الان میرم...
30 دقیقه بعد:
- ۱۰.۱k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط